جهان نو

یاعلی

جهان نو

یاعلی

سالروز شهادت لاجوردی توسط منافقین؛ شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت


شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت

از شهید لاجوردی به عنوان یکی از عناصر صادق، وفادار و انقلابی در تاریخ جمهوری اسلامی نام برده می شود که نقش بسزایی در برقراری امنیت درنظام اسلامی ایفا نموده است.

  

شهیدی که رعشه به تن منافقین انداخت

از شهید لاجوردی به عنوان یکی از عناصر صادق، وفادار و انقلابی در تاریخ جمهوری اسلامی نام برده می شود که نقش بسزایی در برقراری امنیت درنظام اسلامی ایفا نموده است.   تاریخ انقلاب اسلامی از بدو وقوع تا به امروز شاهد فراز و فرودهای متعدد تاریخی بوده است. چه بسیار شخصیت های برجسته و والایی که سابقه ها ده ها سال مبارزه و مجاهدت در راه اسلام را در کارنامه خود داشته اما گذشت زمان منجر به تغییر رویه آنها شده و موجب سقوط تاریخی آنها را فراهم آورده است. از آیت الله منتظری به عنوان یکی از شخصیت هایی نام برده می شود که از ابتدای آغاز نهضت اسلامی در اوایل دهه چهل شمسی دوشادوش امام راحل به مبارزه بر علیه رژیم ستمشاهی پرداخته و در این مسیر بارها بازداشت، شکنجه، مجروح و تبعید شده است.

جایگاه شایسته و سوابق گران بهای آیت الله منتظری منجر شد که او در ابتدای مسیر انقلاب و پس رحلت شخصیت هایی چون آیت الله طالقانی در جایگاه جانشینی امام از سوی خبرگان ملت قرار گیرد، اگرچه آنچنان که بعدها و پس از عزل ایشان از سخنان امام امت بر می آید، ایشان با انتخاب آقای منتظری برای این سمت موافق نبوده اند. مواضع مشکل دار و حضور اطرافیان غیر صالح و نفوذ گروه های معاند در پیکره بیت آیت الله منتظری موجب شد تا در فرایندی چند ساله بر دامنه شکاف میان این شخصیت و نیروهای انقلابی افزوده شود. فرآیندی که نهایتا با نامه تاریخی امام و عزل ایشان از قائم مقامی رهبری خاتمه یافت. امام خمینی در این نامه می فرماید: «...و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده‌لوح می‌دانستم که مدیر و مدبر نبودید ول  شخص  بودید تحصیل‌کرده که مفید برای حوزه‌های علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلما تکلیف دیگری دارم و می‌دانید که از تکلیف خود سرپیچی نمی‌کنم....»

انتشار فایل صوتی دیدار آیت الله منتظری با شماری از عاملین اجرای حکم امام در برخورد قاطع با وابستگان به منافقین در روزهای اخیر موجب تمرکز مجدد گروهی از رسانه های ضد انقلابی بر آن واقعه تاریخی و تخطئه فرمان امام و عاملین اجرای این امر شده است. تابستان 1367 و در آستانه اتمام جنگ میان ایران و رژیم بعثی عراق، عناصر مزدور مسعود رجوی در عراق در حمله ای سهمگین به کشورمان در صدد تصرف ایران برآمده و اگر نمی بود مجاهدت های گسترده در مناطق غربی کشور، چه بسا لطمات جبران ناپذیری بر پیکر انقلاب وارد آمده بود. هم زمان با آغاز حملات طوفانی منافقین، شماری از عناصر داخلی و اعضایی که پیشتر در زندان ها قرار داشته همسو با مهاجمین خارجی خود را برای حمله کلیدی و تصرف مناطق حیاتی و من جمله یورش به زندان ها جهت آزاد سازی و تسلیح عناصر وابسته اعزام نموده و همین امر منجر به حکم تاریخی امام خمینی در این باره شد. مسعود رجوی سه روز قبل از آغاز عملیات و یک هفته قبل از آغاز اعدام‌ها در تالار اجتماعات قرارگاه اشرف صراحتا گفته بود: « براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می‌دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... از طرفی درب زندان‌ها که باز شود آنها هم با ما هستند و با ما همراهی خواهند کرد. نیروهای زندان بالقوه با ما هستند

نیروهای انقلابی به مناطق غربی کشور گسیل یافته و امام خمینی در حکمی خواستار برخورد قاطع با نیروهای منافقین می شوند. ایشان در نامه ای می فرمایند: « از آنجا که منافقین خائن به هیچ وجه به اسلام معتقد نبوده و هر چه می‌گویند از روی حیله و نفاق آنهاست و به اقرار سران آنها از اسلام ارتداد پیدا کرده‌اند، با توجه به محارب بودن آنها و جنگ کلاسیک آنها در شمال و غرب و جنوب کشور با همکاری‌های حزب بعث عراق و نیز جاسوسی آنها برای صدام علیه ملت مسلمان ما و با توجه به ارتباط آنان با استکبار جهانی و ضربات ناجوانمردانهٔ آنان از ابتدای تشکیل نظام جمهوری اسلامی تا کنون، کسانی که در زندان‌های سراسر کشور بر سر موضع نفاق خود پافشاری کرده و می‌کنند، محارب و محکوم به اعدام می‌باشند و تشخیص موضوع نیز در تهران با رای اکثریت آقایان حجت‌الاسلام نیری دامت افاضاته (قاضی شرع) و جناب آقای اشراقی (دادستان تهران) و نماینده‌ای از وزارت اطلاعات می‌باشد، اگر چه احتیاط در اجماع است، و همین‌طور در زندانهای مراکز استان کشور رای اکثریت آقایان قاضی شرع، دادستان انقلاب و یا دادیار و نماینده وزارت اطلاعات لازم الاتباع می‌باشد، رحم بر محاربین ساده‌اندیشی است، قاطعیت اسلام در برابر دشمنان خدا از اصول تردیدناپذیر نظام‌اسلامی است، امیدوارم با خشم و کینه انقلابی خود نسبت به دشمنان اسلام رضایت خداوند متعال را جلب نمایید، آقایانی که تشخیص موضوع به عهده آنان است وسوسه و شک و تردید نکنند و سعی کنند اشداء علی الکفار باشند. تردید در مسائل قضایی اسلام انقلابی نادیده گرفتن خون پاک و مطهر شهدا می‌باشد. والسلام»

اظهارات امام راحل و واکنش آیت الله منتظری به آن بخش اعظمی از سخنان فایل تازه منتشر شده را در بر می گیرد که در آن حسینعلی منتظری اتهام های متعددی را به امام، احمد آقای خمینی و بسیاری دیگر از افراد ووارد می نمااید. یکی از شخصیت های اسم برده شده در این سخنرانی سید اسدالله لاجوردی مرد قاطع و مبارزی است که در خط اول برخورد با گروه های معاند قرار گرفته بود. منتظری در این فایل از لاجوردی به عنوان گردن "شکسته یاد" می نماید. امروز و در ابتدای شهریور ماه، هجدهمین سالروز شهادت اسدالله لاجوردی می باشد، فردی که پس از دهه ها مجاهدت به دست ناپاک منافقین به شهادت رسید اما پیش و پس از آن نیز علاوه بر منافقین از سوی بسیاری از به ظاهر دوست داران انقلاب نیز مورد هجوم قرار گرفته بود. در ادامه به شکلی گذرا به زندگی این شهید والامقام خواهیم پرداخت.

شهید حاج سید اسد الله لاجوردی در سال 1314 هجری شمسی در یکی از محلات جنوب تهران در میان خانواده ای مهربان و متدین به دنیا آمد. سید علی اکبر کودک دلبندش را از همان ابتدا با قرآن و اهل بیت (ع) آشنا نمود. سال 1320 بود که اسدالله به عرصه علم و دانش راه یافت. آغاز دوران نوجوانی و تحصیل او در دبیرستان همزمان با عملیات یهود در فلسطین و تظاهرات گسترده مردم ایران به رهبری آیت الله کاشانی بود. سید اسد الله ادبیات عرب و علوم حوزوی را در مسجد شیخ علی به پایان رساند و به دلیل هوش و ذکاوت و قدرت درک بالایی که داشت در همان محل به تفسیر قرآن پرداخت و پس از مدتی در جلسات بحث انسان و سرنوشت استاد مطهری شرکت نمود. وی در همین سالها همسر و همسفری صبور برای ادامه مسیر مبارزاتی خویش برگزید و سپس به دستور امام (ره) و همراه دکتر بهشتی و استاد مطهری تقسیم به ائتلاف و تشکل در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی گرفت و جزو یکی از مؤسسین اصلی جمعیت مؤتلفه اسلامی گشت. 
 
دوران نوجوانی و جوانی اسدالله لاجوردی در این کوران ، سپری شد و چون پولادی آبدیده گردید . از زمان آشنایی سید با شهید حاج صادق امانی ، اطلاع دقیقی در دست نیست ولی آنچه مشخص است این است که وصلت شهید حاج صادق ، با خانواده محترم لاجوردی باید دارای پیشینه ای باشد که می بایست آن را در کلاس های درس مرحوم شاه چراغی و جلسات مشترک آنها جستجو کرد . شهید لاجوردی به همراه حاج صادق امانی و شهید محمدصادق اسلامی گیلانی و حسین رحمانی در مسجد شیخ علی ادبیات عرب را به خوبی وعلوم حوزوی را در حد کفایه فرا گرفته و به علت هوش و ذکاوت و قدرت درک و انس و الفت شهید لاجوردی با قرآن ، غیرقابل توصیف است و باید گفت او به قرآن عشق می ورزید و بر همین اساس در پرسشنامه ساواک نوشته بود : به قرآن و نهج البلاغه علاقه وافر دارم .
پس از ترور انقلابی "حسنعلی منصور" عامل تصویب طرح ننگین کاپیتولاسیون، ساواک دستگیری‌های گسترده ای را آغاز کرد که سید اسدالله لاجوردی نیز در زمره دستگیرشدگان بود؛ استقامت سید در برابر شکنجه‌های بی رحمانه بازجویان ساواکی، حیرت همراه با تحسین زندانیان سیاسی وقت را برانگیخت. سید اسدالله لاجوردی پس از آزادی از زندان رژیم ستمشاهی، به سازماندهی جلسات محفلی و دینی به صورت سیار مبادرت ورزید و از عالمان به مبانی دینی و انقلابی برای سخنرانی در جلسات خود دعوت به عمل آورد؛ وی همچنین در این دوران از فعالیت پنهانی علیه رژیم طاغوت غافل نماند؛ از جمله اینکه همزمان با ورود  سرمایه گذاران آمریکایی اعلامیه‌ای با عنوان «گامی فراتر در تشدید غارتگری» تهیه و تکثیر کرد و برای توزیع در اختیار اعضای محافل دینی و انقلابی خود  قرار داد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.